عشق
عشق ! بخش نخست کتاب بی وفائی
حقیقی ترین حقیقتها عشق است
عشق آغاز اضطراب است
عشق چاشنی حیاتست
عشق معمائیست بی جواب
عشق یعنی دوست داشتن ونرسیدن
عشق چراغ راه زندگی است
عشق بلائست که همه خواستار آنند
اما عشق ! آتشی است که با چند قطره اشک خاموش می شود
معشوقی را که چشم انتخاب کند;چه بسا که محبوب دل نشود ;اما
آنرا که دل پسندد بی گمان نور چشم خواهد شد
از شمال: محدود است به آینده ای که نیست به اضافه غم و پیری
از جنوب: بگذشته ای پوچ... پر از خاطرات تلخ!گاهی اوقات شیرین
مشرق: طلوع آفتاب عشق ;صلح با مرگ; شروع جنگ حیات!...و
مغرب: فرسنگها از حیات دور ; آغوش تنگ گور; غروب عشق
دیرین!...........و
دوست داشتم
قطره ای اشک بودم
در چشمانت به دنیا می آمدم
و بر روی گونه هایت می زیستم و در آخر
بر روی لبانت میمردم
اولین دیدار
میتوان با تو به مرز سیاهی تاخت
میتوان با تو به آغاز ما هجرت کرد
میتوان با تو سر سفره سادگی نشست
میتوان با تو از چشمه ابدیت نوشید
میتوان با تو پی در پی تازه شد
تو آغاز فصل رویشی
تو معنای ساده ارامشی
تو حدود نامحدود عشقی
تو حدیث پاکی ونجابتی
میتوان از شب چشمان تو هزاران ستاره نورانی دست چین کرد
میتوان از تو صدها قصیده سرود
میتوان در طلوع تبسم تو خورشید تابناک را نظاره نشست
من به حضور عطر آگین عشق تو محتاجم
من به ترنم نام تو در تمام لحظه های اسمانی محتاجم
من به تو محتاجم
پاییز را دوست دارم چون فصل غم است*** غم را دوست دارم چو ن شراره ی دل است
تو میتوانی این لحظه را نفرین کنی..یا انتخاب کنی که امکاناتی را ببینی که به تو پیشنهاد میدهند
میتوانی انتخاب کنی که در سایه ها باقی بمانی..یا به جای ان برگزینی که به فضای نور حرکت کنی
می توانی انتخاب کنی که برای شکست بهانه بیاوری یا در عوض انتخاب کنی که تلاشی واقعی داشته باشی تا موفقییت به ارمغان بیاورد
میتوانی انتخاب کنی که دیگران را برای عقب نگاه داشتنت سرزنش کنی یا به جای ان برگزینی که انها را تشویق کنی تا بطور مداوم با تو همراه باشند
میتوانی انتخاب کنی که از حوادث رنجیده خاطر شوی یا از انها الهام بگیری
میتوانی انتخاب کنی که وحشت زده باشی یا برگزینی که مصمم وبا اراده باشی
میتوانی انتخاب کنی که قلبت را با رنجش وازردگی برای چیزهای مختلف پرکنی که در مسیر دلخواه تو پیش نرفته اند..یا انتخاب کنی که با سطحی از قدردانی لبریز شوی که نعمت وفراوانی را به زندگی خواهد اورد
زندگی همان است که هست وهمین طور هم خواهد بود..هر انچه وجود داشته ممکن است به مسیر زندگی تو وارد شود..تو میتوانی انتخاب کنی که چگونه انرا زندگی کنی...انچه انتخاب میکنی همیشه بیشتر ارزش خواهد داشت
تو میتوانی با اراده خود...با ایمان خود انها را تغییر دهی------میتوانی از هر لحظه ساده خاطره ای بیاد ماندنی وشگفت انگیز بسازی..
فقط کافی است همه چیز را طور دیگری ببینی..از هر موقعیت یا حتی مشکلی به چشم یک فرصت طلایی بنگری وانرا به نفع خود بکار بری
انتخاب کن وبا ان همراه شو..زندگی همان چیزی ست که تو انتخاب میکنی!!!
امیدوارم همه شما دوستان از گل بهترم در زندگی انتخابهای درستی داشته باشید
سکوتم از رضایت نیست دلم اهل شکایت نیست
هزار شاکی خودش داره خودش گیره گرفتاره
که کاره ما گذشته از شکایت هنوزم پایبندیم در رفاقت
میریزه تو خودش دل غصه هاشواخه هیچکس نمیخواد غصه هاشو!!!!
کسی جرمی نکرده گر به ما این روزها عشقی نمیورزه
بهایی داشت این دل پیشترها که در این روزها نمیارزه!!
خب حالا بگین ببینم نظرتون راجع به صداقت ونجابت چیه؟اولی که کمرنگ کمرنگ شده ...دومی که بدتر قربونش برم دیگه اصلا معنایی نداره انچنان!!!
اما دقت کردید چرا؟؟نجابت نه به معنای کوته فکری وزورها..نه منظورم اصلا افتاب مهتاب ندیدن ورو گرفتن نیست...منظورم حدیه که برا خودش هر کسی قائل باشه...دختردختر باشه وپسر پسر...اما دخترهای امروز ما..دور از جون شما..من که نمیتونم درکشون کنم بابا هرکار دوست دارن میکنن همه هم تائیدشون میکنن وبرندن همه جا ..با هزار نفر هستن هر وقتم دلشونو زد خب خیالی نیست یکی دیگه!!!این یعنی چی؟؟؟؟؟؟یا من خیلی فناتیکم یا اونا خیلی باز تشریف دارن ..اسم خودشونم میزارن امروزی ..بابا این حرفا دیگه چیه و...چقدر تو املی و...ول کن بابا دوروزه دنیا بزار خوش باشی!!!!نه من که تو کتم نمیره اگه نجابت یعنی املی پس من یه امل به تمام معنی هستم خیلی هم از این بابت راضیم تا کور شود هر انکه نتوانددید!!(دندون)
زارتا)
خب خوش باشن کی بخیله؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نظره شماها چیه؟؟؟